English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8269 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reporting by axception U گزارشی که فقط حاوی اقلام خارج از قلمرو عادی بوده ونیازمند توجه مدیریت است
demand oriented pricing U قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
databases U تغییر و مدیریت و استفاده از پایگاه داده میدهد.
database U تغییر و مدیریت و استفاده از پایگاه داده میدهد.
decision U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
decisions U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
logic U بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
operate U نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر
operates U نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر
operated U نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر
decision U دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
decisions U دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
branch U جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branches U جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
scheduler U امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
OS U نرم افزاری که عملیات سخت افزاری ابتدایی و سطح پایین را انجام میدهد و مدیریت فایل بدون نیاز به کاربر
processor U ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد
colour U امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
colours U امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
paging U فرمولی که مدیریت حافظه حافظه به صفحات اختصاص میدهد. و نیز انتقال بین حافظه پشتیبان و حافظه اصلی به روش کار را بر عهده دارد
reportorial U گزارشی
computer managed instruction U اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
to draw up a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
to make out a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
a true and accurate report U گزارشی درست و دقیق
to write up a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
to write out a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
smarted U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smartest U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarter U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smart U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarting U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarts U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
demand report U گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
CMOT U استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
synoptic situation U شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
screamer U اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
MS DOS U سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
to strike an a U بصورت ویژهای درامدن
To bring two persons face to face . U دونفر رابا هم روبروکردن
irregular U غیرعادی
utter U غیرعادی
unusual U غیرعادی
enormities U غیرعادی
extraordinary U غیرعادی
utters U غیرعادی
enormity U غیرعادی
uttered U غیرعادی
touched U غیرعادی
way-out U غیرعادی
unaccustomed U غیرعادی
anomalies U غیرعادی
anomaly U غیرعادی
way out U غیرعادی
textures U دارای بافت ویژهای نمودن
that point was of p interest U ان نکته جالبیست ویژهای داشت
tea has an adour p to itself U چای بوی ویژهای دارد
texture U دارای بافت ویژهای نمودن
abnormal scour آب شستگی غیرعادی
offbeat <idiom> U غیرعادی غیرمرسوم
weirdo U آدم غیرعادی
weirdos U آدم غیرعادی
abend U پایان غیرعادی
museum piece U قدیمی غیرعادی
abort U خاتمه غیرعادی
aborted U خاتمه غیرعادی
aborting U خاتمه غیرعادی
aborts U خاتمه غیرعادی
funny car U اتومبیل غیرعادی
abnonmally U بطور غیرعادی
to smile a person into a mood U کسیرا با لبخند بحالت ویژهای در ژوردن
an idiomatic experssion U عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
alarm U هشدار
warning U هشدار
alarms U هشدار
alarmed U هشدار
warnings U هشدار
alarmingly U هشدار
Handle the boxes with care. U جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
drift bolt U میخی که میخ دیگری رابا ان دراورند
line surge U جریان سریع و غیرعادی خط
virescence U سبزی غیرعادی دربرگهای گل
breeding grounds U جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
breeding ground U جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
he went out in the poll U امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
gentleman at large U کسیکه وابسته بدرباراست و کار ویژهای ندارد
warn U هشدار دادن
advisory signal U علامت هشدار
warned U هشدار دادن
alarm reaction U واکنش هشدار
alarm calls U فریادهای هشدار
warnings U اژیر هشدار
warns U هشدار دادن
warning cries U فریادهای هشدار
tip (someone) off <idiom> U هشدار دادن
warning U اژیر هشدار
to ride one's horse to death U اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
To speake in great detail. U مطلبی رابا طول وتفصیل بیان کردن
To do something waveringly. U کاری رابا ترس ولرز انجام دادن
I stamped on the spider . U عنکبوت رابا پایم کوبیدم ( وله کردم )
detail U بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detailing U بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
warning radar U رادار هشدار دهنده
alarmingly U : هشدار اگاهی از خطر
alarmed U : هشدار اگاهی از خطر
alarms U : هشدار اگاهی از خطر
alarm U : هشدار اگاهی از خطر
alarum U : هشدار اگاهی از خطر
read the riot act <idiom> U به کسی هشدار دادن
alert box U پنجره یا جعبه هشدار
command management system U سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
database U نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
databases U نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
snivelled U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
To treat them all alike. (indiscriminately). U همه رابا یک چوب راندن ( یکسان رفتار کردن )
snivel U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivelling U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
sniveled U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
sniveling U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
To conduct a meeting in an orderly manner. U جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
hard starboard U ناو رابا چرخش سریع بسمت پاشنه بگردانید
snivels U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
ruddleman U چوپانی که گوسفندان خود رابا گل اخری رنگ کرده
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
design points U ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
introductory word U کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
warning U اعلام خطر کردن هشدار
warnings U اعلام خطر کردن هشدار
planimeter U دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
pugging U خاک اره یا چیز دیگری که فضایی رابا ان پرکنندتاصدادران نه پیچد
to peg out U میخ اخر رابا گوی زدن وبازی رابپایان رساندن
playback rate scale factor U و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2-
embassy U سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
radius dimpling U ایجاد گودی در سطح ورقههای فلز توسط ابزارمخروطی شکل ویژهای
embassies U سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
pot pourri U کوزهای که برگهای چندین جورگل رابا ادویه خوشبوامیخته دران میریزند
approved data U سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
Drive on dimmed headlights ! [Warning to drivers] U با نور پایین حرکت کنید! [هشدار به رانندگان]
obituarist U کسیکه در گذشتهای تازه رابا شرح حال در گذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
draw attention U توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
kill off U سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
logical U حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
He warned he would go on a termless hunger strike. U او [مرد] هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
fore U فریاد هشدار به نفر جلو زمین در مورد گوی که بسمت اومیرود
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
questionof interest U پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favorites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourite U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
dma U UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
tenant by sufference U هر گاه کسی ملکی رابا عنوان و سمت قانونی درتصرف داشته باشد و پس اززوال سمت
diver's flag U پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
to rime one word with another U یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
graphics U پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
demarche U بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
jigsaw puzzle U نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
terms U شرایط
the conditions U شرایط ان
terming U شرایط
termed U شرایط
conditions U شرایط
term U شرایط
directorships U مدیریت
management U مدیریت
directorship U مدیریت
managements U مدیریت
superintendence U مدیریت
stage direction U مدیریت
directorate U مدیریت
directorates U مدیریت
managership U مدیریت
generalship U مدیریت
conductorship U مدیریت
administrations U مدیریت
administration U مدیریت
leadership U مدیریت
matronage U مدیریت
menage U مدیریت
administratorship U مدیریت
average conditions U شرایط متوسط
conditions U شرایط اوضاع
mutual terms U شرایط متقابل
ballistic conditions U شرایط بالیستیکی
boundary conditions U شرایط مرزی
requirements U شرایط لازم
present conditions U شرایط فعلی
tropical condition U شرایط گرمسیری
boundary conditions U شرایط حدی
qualified U واجد شرایط
normal temperature and pressure U شرایط استاندارد
dis qualified U فاقد شرایط
fair play U شرایط برابر
admission requirements U شرایط پذیرش
Recent search history Forum search
1ما با شرایط می سازیم
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1I am good with figures,how about you?
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1کارآفرینی
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
1old stonyface
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com